واقعا نیمدونم.... اخه ادم میتونه بگه که این اتفاق می افته ولی بعد داستان را یک جور دیگه مینویسن مثلا یک شخصیت دیگه میاد... ولی بازم به استیفن خیلی میخوره تا کاترین را بکشه چون متوجه میشه الکی برای اون دل سوزونده و اون واقعا یک هیولا است
"وقتی که کسی رو از دست می دی
همه شمع ها...همه دعاها...
نمی تونن این حقیقت رو عوض کنن که تتها چیزی که برات باقی می مونه یه سوراخ و یه خلاء بزرگ تو زندگیته که قبلاً یه نفر که بهش اهمیت می دادی اونو پرکرده بود ...
ویه تیکه سنگ...با یه تاریخ تولد حک شده روش که مطمئنم اون هم اشتباهه! "